سلام دوستان و بازدیدکنندگان محترم

امروز اومدم بهتون بگم واقعا دوستی چیز خیلی خوبیه و انسان باید قدر دوستای خوبش روهمیشه و در همه جا بدونه.

یه بنده خدایی شب یلدا واسم این پیامک رو فرستاده بود...

" کاش یلدا شبی باشه که انسانها واقعا به اندازه 1 لحظه فقط همون یه ثانیه بیشتر به فکر دوستاشون باشن."

واقعا هم همینطوریه آدما انقدر تو کار خودشونن که دوستا و رفقاشون رو (نه فقط اونها بلکه فامیلاشون رو)هم از یاد می برن.

ولی نقطه ای که من امروز می خوام راجع بهش با شما صحبت کنم نقطه ایه که هیچ وقت از ذهنم پاک نخواهد شد و جز بهترین روز های عمرم بود.

روزی که با دوستانم(بهترین دوستام...امیر بلوکی فربد تجویدی سهند جاهدی و پدر گرامیشون و مهدی وحیدی و شهروز دوست فربد و کرمی دوست من و وهاب دوست سهند و...) به پارک رفتیم و از سهند جاهدی و فربد تجویدی مصاحبه گرفتیم و بعدش با هم کلی بازی کردیم

و عکس گرفتیم.

واقعا جای همگی شما خالی.

حالا یکی دوتا عکس از اون روز رو براتون می ذارم که دلتون بسوزه...مطمئنا از عکس ها می فهمید که چه روز خوبی بوده

1.از راست: وهاب - پدر سهند - ... - فربد تجویدی - شهروز - سهندجاهدی - کرمی - مهدی وحیدی و نشسته امیر صبری

2.

نقطه

3.

دلتون سوخت...

ایشالله همیشه دوستانه با هم برخورد بکنیم.

فعلا بای تا بعد